کوله پشتی
روزنوشته ها
این جمعه هم عجب روزی بود. یه پست طولانی نوشته بودم که تمامشو کلمه به کلمه حذف کردم. اول میخواستم رمزدارش کنم بعد یه جاهاییشو خودسانسوری!! کردم که هویجوری بذارمش، بعد هم کلا بیخیالش شدم همه اش ناراحتی ای بود که خوابو از چشام گرفته چیز مهمی نیست اما دلم گرفت امروز... الان اما دارم میخندم به تمام زحمتی که واسه نوشتن این پست طولانی کشیده بودم *پ.ن۱:نمیدونم چرا شعر "از محبت خارها گل میشود" بی اثر شده!!!! *پ.ن۲:اصلا دوست ندارم در موردش حرف بزنم *پ.ن۳:چه خوب، اذانو گفتن. نمازمو میخونم و میخوابم ایشالا
.
.
.
.
. نوشته شده در شنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت
3:37 توسط مسافر|
| Design By : MihanFa |
