کوله پشتی
روزنوشته ها
جون میده تنقلات مصرف کنیم و اونم جونشو بکنه قبل ترها تو خونه مامان همه چی پیدا میشد و از پای یخچال ناامید بر نمیگشتیم اما حالا که همه عروس شدن و رفتن دیگه این آت وآشغالام نایاب شده تنها چیزایی که همیشه هست شکلاته وبیسکویت دلمو زد اینقدر به شکلاتایی که به دلایل نامعلوم کنار کمد من جا خوش کردن پاتک زدم آقای همسفر کجایی که خودمو لوس کنم بگم قاقا * میخوام تو هم حاضر شی از سوپر آقای شریفی پفک و چیپس و تخمه و کیک و دونات و ویفر و آبمیوه بخری با هم بزنیم بر بدن؟؟؟؟ ۱. * :آقای همسفر به تنقلات گوید ۲.همیشه هم آقای همسفر اینقدر مهربون نیست.مهربونیش بیشششششتر میشه ومیگه برات ضرر داره وما مجبور میشیم میوه بخوریم(من این حرفا حالیم نی. باید یه چیزی بخورم.گفته باشم![]()
![]()
)
| Design By : MihanFa |
