کوله پشتی
روزنوشته ها
اونقدر حیاطمون پر گل بود که گاهی بچه های همسایه هم واسه گرفتن یه دسته گل به در خونه مون میومدن و مامان با همون حوصله، واسه اونام گلها رو دسته میکرد و تحویلشون میداد. هنوز یاداوری عطر گلها و هیاهوی بچه ها و شادی برگزار نشدن کلاس درس، روزهای معلم منو شیرین میکنه. روز معلم مبارک *پ.ن: یکی از آرزوهای من دیدن معلم کلاس چهارم دبستانم به اسم خانم نائلی بوده و هست.خیلی دوستش داشتم و دارم.کاش یه روز ببینمش
تنها خاطره ی خوش من از روزهای معلم، پیچوندن کلاسها به بهانه ی جشن روز معلمه و دسته گل قشنگی که مامان، با سلیقه میچید و میداد ببریم واسه معلممون.یه دسته گل از یاسهای سفید خوشبو و رزهای سرخ .
نوشته شده در سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت
11:15 توسط مسافر|
| Design By : MihanFa |
