کوله پشتی
روزنوشته ها
شاید محیط دخترونه ی خونه ی ما و نداشتن برادر، باعث شده بود فحش بدتر از این نشنویم؛ شاید هم رعایت زیاد از طرف پدر و مادر. حتا اگه فحش جدیدی از بچه های مدرسه میشنیدیم با هزار ترس، همراه کلی کنجکاوی، از مامان معنیشو میپرسیدیم و مامان لباشو گاز میگرفت و اخم میکرد و میگفت منم معنیشو نمیدونم.ولی دیگه نگی ها! الان همه انگار براحتی هر فحشی رو به زبون میارن. بخصوص تو دنیای مجازی. شنیدن بعضیاش برای ما هم عادی شده... اگه حالا بعضی ازاون بعضیا رو نگیم! بچه ها هم از بزرگترا و دوستاشون میشنون و یاد میگیرن. مشکل اینجاست که بچه های این دوره زمونه وقتی بهشون میگی دهنت نجس شد، براشون مهم نیست و ادامه میدن. تازه اگه مسخره نکنن! خواهرزاده م 5 سالشه و از اون یکی خواهر زادم فحش بدی یاد گرفته. خودش هم ابتکارش بالاست و چند تا فحش جدید ساخته یعنی کلماتی میگه که هم وزن و هم قافیه ی حرفهای زشت هست! خواستم یکی ازین فحشای من در آوردیشو از ذهنش پاک کنم. خیال کردم خیلی بلدم! گفتم این حرفی که تو میگی میدونی چیه؟ براش سریع یه قصه ساختم و همون فحش من دراوردی رو اسم یه پیرمرد مهربون قرار دادم که بچه های بد، مدام اسم پیرمردو مسخره کردن و باعث اتفاقهای بدی شدن و....و گفتم الان بچه های خوب اسم اون پیرمردو نمیبرن و مسخره نمیکنن. یکم که گذشت دیدم خواهرزادم داره با خودش حرف میزنه...دقیقا داشت اون قسمت داستان یعنی تمسخر بچه ها رو تکرار میکرد و تند تند همون فحش من درآوردیشو میگفت. شیوه ی تربیتی م نتیجه ی عکس داد *پ.ن: اگر شیوه های نوین و علمی تربیتی خواستین در خدمتم.
| Design By : MihanFa |
