کوله پشتی
روزنوشته ها
نمیدونم چرا بیش از اندازه ذهنم درگیر اطرافیانم میشه...چه فامیل درجه یکم و چه دوستانم. مریضی و دردهاشون ....تنهاییاشون... مسافرت رفتناشون و نگرانی من از جاده ها..و حتا کات کردناشون! همه و همه یه جایی از ذهن منو اشغال میکنن و یه حجم پنهان نگرانی و استرس و غم توی وجودم ایجاد میشه که تاثیر میذاره روی حرکت من به جلو....نمیدونم چطوری بگم.... حالا نه اینکه بگم تمام مدت میشینم غصه میخورم که چرا فلانی خبری ازش نیست و فلانی مریضه و ....نه! ولی توی ذهنم این استرسها و نگرانیها وجود داره...بازهم نتونستم خوب منظورمو برسونم خب در نتیجه همینجا به نوشتن خاتمه میدهم و با صورت ی شطرنجی در افق محو میشوم!
| Design By : MihanFa |
