کوله پشتی
روزنوشته ها
این مکالمه ی سر صبح من با آقای همسفر بود سر سفره ی صبحانه؛ وقتی که داشت فقط قاشق رو دور شاخه نبات داخل لیوان چایی شیرینش میچرخوند و من زوم کرده بودم روی این چرخش بی فایده! پ.ن ی این پست تقدیم می شود به قیافه ی متعجب آقای همسفر بعد از شنیدن این سخنان خشانت بار من!
بزن تو کمرش بیفته نصف شه بعد بکوب روش و تیکه تیکه ش کن
نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۵ساعت
8:51 توسط مسافر|
| Design By : MihanFa |
