کوله پشتی
روزنوشته ها
حالا دستام بوی بادکنک میده! هر چی هم میشورم فایده نداره. دفعه قبل نصف عطرمو خالی کردم روی دستام. الانم احتمالا باید همین کارو بکنم! همکارم میخواد سفره حضرت ابالفضل بندازه. بهم گفت برم کمکش. از این سفره ها و تجملاتش خوشم نمیاد. ولی چون میدونم دست تنهاست و حالا یه بار از من کاری خواسته، مجبور شدم قبول کنم. حالا از فردا باید برم کلی از این سفره های لوس سرچ کنم که امید همکارجان ناامید نشه. هر کدوم از دوستان عکسی دارن تلگرام من مشتاقانه منتظره :)) دیشب برج سلمان توی آتیش سوخت. با اینکه ما دیگه آخر شب بیرون بودیم ولی بوی سوختگی توی خیابونها میومد. بیچاره مغازه دارها. از دیشب همش به فکر اونها و خانواده هاشونم. نمیدونم کی قراره فرهنگ مردم رو به پیشرفت بذاره...انگاری داره بیشتر به قهقرا میره. میگفتن مردم موبایل به دست در حال فیلم و عکس گرفتن بودن و ازدحام کرده بودن!
| Design By : MihanFa |
