کوله پشتی
روزنوشته ها
بوی بد چربی دیزی سنگیها هم کلا در فضای اطراف مغازه ها پیچیده بود و نمیذاشت از همون یه ریزه اکسیژن و بوی سبزه ها لذت ببرم. ولی دیدن شادی مردم حس خوبی داشت. از همه بهتر اون بچه های شیطونی بودن که پاچه های شلوارشونو بالازده و نزده توی ابنماهای پارک بر خلاف جریان اب راه میرفتن و سر و صدا میکردن. و اینکه مسافران عرب از اب و هوا لذت میبردن و هندونه خربزه داخل اب انداخته بودن و تنقلات ما رو میخوردن هم حس خوبی بهم میداد. بهترین قسمت ماجرا خوردن یک بستنی قیفی بزرگ در کنار آقای همسفر بود و دستبرد به فالوده ی شیرازی ایشون!
دیشب کوهسنگی بودیم. هوا خیلی گرم بود و داخل خود پارک با وجود اونهمه درخت، فقط یکم هوا خنک تر بود
نوشته شده در یکشنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۵ساعت
19:8 توسط مسافر|
| Design By : MihanFa |
