کوله پشتی

روزنوشته ها

سه شنبه مهمون داشتم

خب باز هم استرس دست از سرم برنمیداشت و کلی افکار جورواجور مرتبط و غیر مرتبط با مهمونی به سرم هجوم میاورد.

از جمله اون افکار غیر مرتبط این بود که تصور کردم چقدر میتونه خوشبخت باشه یه جوون تازه داماد فرضی ، که مثلا هم دو تا مادربزرگهای همسرش در قید حیاتند و هم دو تامادربزرگ خودش. در نتیجه روز زن باید هم به دوتا مادربزرگ همسرش و هم به مادر همسرش و هم به همسرش و هم به دو تا مادربزرگ خودش و هم به مادر خودش کادوی روز زن بده . تازه این ماجرا اونجایی شیرینتر میشه که بفهمه امسال دو تا روز زن داره و اون باز آخر سال باید همین کارو تکرار کنه

شاید ظاهرا از نظر مالی سخت باشه واسه یه جوون، ولی خدایی چقدر لذت بخشه که آدم این همه مادر داشته باشه. چقدر با شکوه....بعد با خودم گفتم کاش من اون تازه داماد می بودم!!

نوشته شده در چهارشنبه یازدهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 3:8 توسط مسافر|


آخرين مطالب
»
»
»
»
»
»
»
»
»
»

Design By : MihanFa