کوله پشتی

روزنوشته ها

همه جای ایران مث اینکه سرد شده اما مشهد هم خیلی خیلی سرد رفته( فعلش به لهجه ی مشهدیه!!). حالا درسته که مث گیلان سه متر برف نیومده() ولی سرماش به استخون آدم میرسه. 

شعله های بخاری دیگه داره سر به فلک میکشه!

من که تو زمستونم لباس تابستونمو میپوشیدم، الان دو تا دوتا روی هم میپوشم ولی بازم سردمه! ( حالا بماند که دیگه اقتضای سنّمه ننه) 

شب هم زیر دو تا پتو میخوابم

خواهر طفلک من توی سردترین شهرستان استانه. میگه دور هم میشینیم هرکدوم زیر یه پتو و پتو رو روی سرمون میکشیم و دورمون میپیچیم اما نوک مماخمون هنوز یخه!

امشب اخبار استان میگفت تولید گاز با مصرفش، برابر شده.( اساسا از شبکه های استانی اصلا خوشم نمیاد ولی اخبارو گرفته بودم ببینم فردا رو هم تعطیل اعلام میکنن یا نه؟

واقعا جالبه که توی تابستون که مردم به برق و آب بیشتری نیاز دارن، کمبودشونو داریم و زمستونم کمبود گازه!

من به دلایل علمی ش(!)  کاری ندارم... الان اینجا خیلی سرده. مخصوصا که تنهای تنهام و این، فضا رو سردتر میکنه...

* آقای همسفر که تهران جلسه داشت، به خاطر فوت فامیلشون و مراسم تشییعش، یه روز بیشتر موند. با اینکه خودم بهش اطلاع دادم و پیشنهاد دادم بمونه، ولی بعدش پشیمون شدم عین چی 

نوشته شده در سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 22:29 توسط مسافر|


آخرين مطالب
»
»
»
»
»
»
»
»
»
»

Design By : MihanFa