کوله پشتی

روزنوشته ها

صبح یکشنبه رفتم حرم و واسه کلاسهای ترم بهاره ی دار القرآن ثبت نام کردم. کلاس حفظ و کلاس نهج البلاغه. واسه حفظ میخواستم دوباره از اول شروع کنم! مسئول ثبت نام گفت حیفه تو که ۲۹ جزئو حفظی این همه وقتتو تلف کنی. خودمم میدونستم اما نمیخواستم دوباره استرسای بیهوده م شروع بشه...

بالاخره مخ ما رو زدن و رفتم کلاس کارگاه حفظ. اونجا دیگه خبری از حفظ مجدد نیست برای من! مرور و مرور و مرور.....

وقتی به مربی حفظ گفتم هفته ای فقط یه جزء، گفت معلومه وعضت خعلی خرابه

تا ساعت دو هم موندم کمک یکی از همکارا، که تلافی شنبه که زود برگشتم بشه، عوضش همون آخر یه نی نی ریزه میزه با مامانش اومد تو اتاقمون که میتونست بگه سلام + سلام آگا ( آقا، امام رضا یعنی). معلوم بود خیلی زود به حرف اومده. یه شکلات بهش دادم به شرط دوباره سلام کردن

نوشته شده در دوشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۲ساعت 0:9 توسط مسافر|


آخرين مطالب
»
»
»
»
»
»
»
»
»
»

Design By : MihanFa