کوله پشتی

روزنوشته ها

ای خدا! این روزای آخر امسال و اول سال دیگه زودی تموم بشه مردم دوباره زندگی عادی شونو بکنن!

ترافیک مشهد که شده مث تهران...بلکم بدتر

یه خیابون فرعی که رفت و آمد آنچنانی نداشته، شاید چهار پنج بار، پشت چراغ قرمزش گیر کنی. تازه بعد که سبز میشه میبینی کلی ماشین اون وسط موندن چون میخواستن زردو رد کنن.

بازار و مغازه ها هم که حسابی شلوغه و میخوای یه چیزی بخری که لازم داشتی، میبینی جوّ گیر بازار شب عیده و الکی گرون شده!

ولی خداییش یه چیزایی خیلی قشنگه. تلاش کارگران شهرداری برای گل کاری میادین شهر... سبزه های آماده و تزیین شده و تخم مرغهای رنگی و اکلیلی کنار مغازه های گل فروشی... ماهیهای قرمز بی نوا که دویست سیصد تا شونو ریختن روی هم توی یه آکواریوم کوچولو ... بارونایی که یهویی میگیرن و یهو قطع میشن...سر و صدای گنجشکا و ....

اگه خودمون بعضی رسما و کارای دست و پا گیرو داخل این تغییر فصل و نوشدن سال نمیکردیم، اوضاع بهتر از این بود.

*پ.ن:خدایا شکرت

نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۹۱ساعت 17:56 توسط مسافر|


آخرين مطالب
»
»
»
»
»
»
»
»
»
»

Design By : MihanFa