کوله پشتی

روزنوشته ها

از اونجایی که هرجا بازی به راه باشه سر و کله ی مام پیدا میشه و ایضا از اونجایی که توپولی جونم ما رو به یک بازی دعوت کرده ،با کله رفتیم دیدیم داداچ! این بازی از اون بازیا نیس که! ازین بازیاس! 

خلاصه چون واسه باشگاه هواداران پرشین بلاگ بود، رگ غیرت بلاگفاییمون زد بالا( درواقع دیدیم کلی قرتی بازی داره واسه ثبت نام و اینجور حرفا ....) نتیجتا این بازی رو همینجا قطع میکنیم و به عبارتی قطع کننده ی این زنجیر میشیم ( به یاد این اس ام اس هایی که میدن میگن به شونصد نفر بفرست و قطع کننده نباش!)

محض گل روی قند عسلم این پستو مینویسم، باشد که مورد الطاف همایونی قند عسل جان قرار گیرم و یک مسند و مقامی چیزی نثار اینجانب کند قربة الی الله

من وبلاگمو دوست دارم.

من وبلاگمو دوست دارم چون خودخواهم.

برای من که روزای زیادی رو دور از همسرم هستم و معمولا خونه ی دوستانم نمیرم و کمترم پیش میاد تلفنی باهاشون در ارتباط باشم، شاید بهترین راه ارتباط سالم دوستانه، همین وبلاگ بود که البته باعث شد دوستان خوب و مهربونی پیدا کنم که تو غمها و شادیهام ، با من بودن و همین ارتباط ها اثر مثبتی روی روحیه م گذاشت. این وبلاگ شد محل نوشتن خوشیا و غصه هام. از هرچیزی که دلم خواست نوشتم. چیزایی که حتی دوست نداشتم اطرافیانم بدونن. اینجا خیلی آزادم . اصن اینجا امریکاست!

*پ.ن: خدا این وبلاگو از ما نگیره

*پ.ن۲: خدا این دوستان خوب وبلاگیمو برام نگه داره(خواستیم بذاریم گفتیم نامحرم رد میشه)  

نوشته شده در جمعه بیست و نهم دی ۱۳۹۱ساعت 0:42 توسط مسافر|


آخرين مطالب
»
»
»
»
»
»
»
»
»
»

Design By : MihanFa