کوله پشتی
روزنوشته ها
امروز قرار بود بعد از رفتن آقای همسفر، واسه مامانم دو سه بسته سبزی بخرم و ببرم. بنا به دلایلی آقای همسفر نرفت. منم رفتم سبزی فروشی و ۵ بسته از سبزیهایی که خودم بیشتر دوست داشتم(!) گرفتم و پاک کردم و شستم. امروز وقتی بردیمشون خونه مامان، بیشتر از اینکه خوشحال باشه متعجب به نظر میومد! نیست خیلی خیرم به خلق الله میرسه، از اون نظر! بعدم اینقدر تشکر کرد که خجالت زده تر شدم. *پ.ن: کلیه کامنتتهای دوستانی که از این خود افشایی من سوء استفاده کنن و سرزنشم بنمایند تأیید نخواهند شد
نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۱ساعت
16:45 توسط مسافر|
| Design By : MihanFa |
